16 اسفند 1401 - 11:11

استراتژی معاملاتی طلا در شرایط «حبابی»

استراتژی معاملاتی طلا در شرایط «حبابی»
یک اقتصاددان در یادداشتی برای ایبِنا به این پرسش که چرا مردم در طلا سرمایه‌گذاری می‌کنند، پاسخ داده و درباره «حباب طلا» گفته است.
کد خبر : ۱۴۷۶۳۵

به گزارش خبرنگار ایبِنا، آیا برایتان جالب نیست که در اقصی عالم از جابلقا تا جابلسا چه در ایام شادی و چه در روزگار مشکلات اقتصادی و نااطمینانی‌های مردم از آینده، طلا طالب و خواهان دارد؟ مراد این یادداشت کوتاه بر آن است تا «حباب طلا» که هر روز و شاید هر ساعت اتحادیه مربوطه یا کارشناسان طلا از آن می‌گویند که حباب سکه و طلا چنین و چنان شد و فراز و یا فرود شدید داشت، را کمی توضیح دهد.

 

«حباب طلا» (gold bubble) وقتی ظهور و بروز می‌کند که قیمت طلا در یک دوره زمانی کوتاه بطور چشمگیری بالا رود و فاصله معناداری بین قیمت بازاری و ارزش ذاتی آن ایجاد شود.

 

برخلاف ملک و املاک و مستغلات، نفت و سهام شرکت‌ها که بازدهی درآمدی دارند، طلا ارزش ذاتی یا بنیادی بسیار کوچکی مبتنی بر قیمت واقع‌بینانه و معقول خود دارد. این امر باعث می‌شود که در سفته‌بازی‌ها و سوداگری‌ها قیمت طلا با سهولت و آسانی و راحتی بیشتر بتواند نوسان نماید و تلاطم داشته باشد.

 

بد نیست محور‌های اصلی بحث را فهرست کنیم تا حواشی ما را از اصل ماجرا دور نکند.

 

محور‌های کلیدی بحث:

 

*برخلاف دارایی‌های مثل ملک و مستغلات یا سهام، طلا «ارزش ذاتی» و بنیادی بسیار کوچکی مبتنی بر یک قیمت واقع‌گرایانه دارد.

 

*بیشتر مصرف و کاربرد طلا برای ساخت اقلام لوکس و تزئینی است، چراکه از عرضه سالانه آن ۷۸% صرف جواهرات می‌شود.

 

*مردم بر این باورند که طلا در مقابل تورم سپر و حصار خوبی است (hedge)، ولی استدلال محکم و متقنی در دست نداریم که بگوید ارزش آن وقتی دلار افت می‌کند می‌بایست بالا رود.

 

*توصیه بسیاری از برنامه‌ریزان مالی آنست که در یک پرتفوی یا سبد دارایی‌های خوب چیدمان شده ۱۰% یا کمتر آن می‌تواند از طلا باشد.

 

 

حباب طلا چگونه شکل می‌گیرد؟

 

حباب‌های طلا مثل سایر حباب‌های مالی است. وقتی قیمت طلا با شیب تند بیشتر از ارزش آن می‌شود، حباب طلا ساخته می‌شود. اغلب، حباب‌های مالی می‌ترکند و قیمت‌های آن دارایی‌ها سقوط و افت می‌کنند.

 

برخلاف سایر سرمایه‌گذاری‌ها، اکثر ارزش طلا از یک پایگاه و خاستگاه اجتماعی برخوردار نیست. مردم به مسکن نیاز دارند تا در آن زندگی کنند نفت برایشان ارزشمند است، چون بنزین لازم دارند که حمل‌ونقل‌ها را برایشان ممکن می‌سازد و سرمایه‌گذاری در سهام می‌نمایند تا در سود حاصل از فعالیت‌های شرکت‌ها سهیم باشند.

 

از طرف دیگر، بزرگترین مصرف طلا آنست که طلا به‌عنوان یک کالا، برای تولید اقلام لوکس به کار می‌رود (۷۸%) در طلا و جواهرسازی. در صنایع دیگر، مثل الکترونیک، پزشکی و دندانپزشکی هم حدود ۱۲% عرضه سالیانه آن بکار گرفته می‌شود. بقیه آن هم در معاملات مالی (یعنی ۱۰%) استفاده دارد.

 

برخی مواقع قیمت دارایی طلا همان تلقی و برداشت و تعبیر و تفسیری را به دست ما می‌دهند که به اندازه «بن»‌های بنیادی به ما بینش می‌دهند. این می‌تواند حلقه‌ای (loop) یا یک دور خلق کند که در آن هر افزایشی در نوسانات قیمت تلقی و برداشت ما را از بنیاد‌ها تحت تاثیر قرار دهد. با بالاتر رفتن قیمت‌ها، اعتماد سرمایه‌گذار به بنیاد‌ها هم بالا می‌رود. این حلقه‌های بازخورد (feedback loops) می‌توانند حالت خودپایا، خودتداومی، خودترمیم‌کنندگی (Self-perpetuating) داشته و باد کردن حباب تا آنجا ادامه پیدا کند که دیگر ادامه آن برایش ناممکن شود (unsustainable). این ویژگی و خصلت در مورد تورم، هم به‌خصوص در کشور‌های در حال توسعه صدق می‌کند و لذا کارزار و جدال با تورم مزمن، پرشتاب و پرنوسان آن‌ها کاری نه به همین سادگی است و ساده‌پنداری بانک‌های مرکزی و دولت‌های آن‌ها باید از اقلام عمده عدم موفقیت در کاهش رنج مردم در مقابل به حساب آورد. به هر حال، مارپیچ قیمت‌ها در مورد طلا هم وقتی طولانی‌تر از آن می‌شود که هرکس فکر می‌کرد، درنتیجه ترکیدن آنهم با قدرت تخریبی بیشتری همراه است.

 

نسبت به سایر کالا، افزایش قیمت طلا بطور عمده به خاطر آنست که مردم فکر می‌کنند بالا می‌رود. برای مثال، مردم ممکن است به این باور برسند یا رسیده باشند که طلا برای مقابله با تورم و محافظت از منابع و منافع آن‌ها در برابر آن چیز خوبی است، لذا با سرعت گرفتن نرخ تورم به خرید آن می‌پردازند. با این همه دلیل بنیادی و اساسی در دست نیست که وقتی دلار افت می‌کند ارزش طلا می‌بایست بالا رود. پس چرا چنین است، خلاصه بدین دلیل و «بهمین سادگی» که مردم باور می‌کنند یا کرده‌اند که این امر درست است!

 

در اینجا به بیان مثالی برای حباب طلا می‌پردازیم.

 

سه سال بعد از آنکه طلا صعود کرد و در ۲۰۱۱ به ۵۰/۱۸۹۶ دلار در هر اونس رسید (گرم ۱۰۳۴۷۶۸/۳۱= ounce)، بیش ۸۰۰ دلار در هر اونس تا دسامبر ۲۰۱۵ افت کرد. در دو سال بعد قیمت طلا به ۱۳۰۰ دلار افزایش یافت چراکه دلار ضعیف شده بود. تورمی در کار نبود، و بازار سهام به رکورد تازه دست یافته بود. این دو مؤلفه در گذشته و از نظر تاریخی دو بال پرواز قیمت طلا هستند. فقط احتمال وقوع تورم می‌رفت، به خاطر آنکه دلار کاهش پیدا کرده بود و این قیمت طلا را بالا برد.

 

در ۲۰۲۰، که اقتصاد ایالات متحده متوقف شده بود، در آگوست، قیمت طلا از مرز ۲۰۰۰ دلار عبور کرد. در ۲۰۲۱، قیمت طلا بین حدود ۱۷۰۰ تا ۱۹۰۰ دلار در هر اونس در نوسان بود.

 

چرا مردم در طلا سرمایه‌گذاری می‌کنند؟

 

شاید اشاره به رابطه طلا و دلار آن هم در بعد تاریخی آن و درس‌آموزی‌ها از آن برای کسانی که مرکز معاملات ارز و طلا چشم امید دارند یا حتی آن‌ها که کارآمدی آن را زیرسوال می‌برند مفید فایده باشد. تا اوایل دهه ۱۹۷۰، قیمت طلا بر پایه «استاندارد طلا» (gold standard) یا «پایه طلا» قرار داشت.
به حکم موافقت‌نامه برتن وودز قیمت هر اونس طلا ۳۵ دلار شد. وقتی ریچارد نیکسون ایالات متحده را از رژیم و استاندارد طلا سیستم بیرون آورد و از آن خارج شد، آن رابطه بین دلار و طلا ملغی شد و از هم گسست. از آن به بعد سرمایه‌گذاران عموما طلا را به سه دلیل زیر خریدند:

 

۱- برای اینکه از سرمایه‌گذاری در طلا برای منافع خود سپری و حفاظتی برای مقابله با تورم و کاهش ارزش پول خود تعبیه کرده باشند. (hedging)

 

۲- به‌عنوان یک «پناهگاه امن» (safe haven) برای مقابله با نااطمینانی‌ها و نایقینی‌های اقتصادی.

 

۳- برای پوشش ریسک (hedge) در سقوط‌های بازار سهام. برخی پژوهش‌های دانشگاهی حکایت از آن دارند که ۱۵ روز بعد از هر سقوط بازار سرمایه قیمت طلا رو به افزایش می‌گذارد!

 

تمامی این سه دلیل در رساندن قیمت طلا در سال ۲۰۱۱، که بدان اشاره شد، نقش داشته‌اند. دغدغه و دلواپسی سرمایه‌گذاران این بود که کنگره «سقف بدهی» (debt ceiling) بالا نبرد و ایالات متحده در بدهی‌ها خود بانکول و واخواست مواجه شود.

 

تا ۲۰۱۲، بیشتر این نااطمینانی‌ها و نامعلومی‌ها برطرف شدند. اقتصاد با رشد اقتصادی در نرخ معمول بر آن کشور یعنی در ۲ تا ۵/۲ درصد تثبیت شد، و در ۲۰۱۳، بازار سهام به رکورد قبلی سال ۲۰۰۷ دست یافت. بیشتر برنامه‌ریزان مالی در غرب بر این باورند که در چیدمان سبد دارایی‌های خود (پرتفوی) بین ۲ تا ۱۰ درصد آن را طلا قرار دهید. بهر حال حساسیت طلا را علاوه بر قوای عرضه و تقاضای بازار باید در عکس‌العمل سرمایه‌گذاران آن به «اخبار» خوب و بد از دید بازار طلا و تغییرات سیاست‌های بانک مرکزی در مورد متغیر تعیین‌کننده‌ای، چون «نرخ بهره» جستجو کرد.

 

استراتژی معاملاتی طلا: گروهی از معامله‌گران بازار طلا بر این باورند اگر حباب طلا ۸ درصد باشد برای خرید جالب و اگر ۵ درصد باشد برای خرید خیلی جالب است و اگر به ۱۴ یا ۱۵ رسید باید فروخت. گفته می‌شود که حباب فعلی در برخی از اشکال طلا ۳۰ درصد است! به هر حال این یادداشت برای توصیه خرید یا فروش نیست، ولی توصیه وان بافت حیف است یادآوری نشود که گفته: در بازار سرمایه که دو موتور قوی به نام‌های «ترس» و «حرص» (طمع) رفتار سرمایه‌گذاران را شکل می‌دهد اگر سایرین حریصانه به سوی یک دارایی (مثلا طلا) رفتند شما بترسید و اگر دیگران از آن ترسیدند شما برای آن حریص باشید.



دکتر احمد یزدان‌پناه/ استاد اقتصاد دانشگاه الزهرا (س)

ارسال‌ نظر